پورتال جامع آموزش زبان انگلیسی Learn English Online

English language learning website
پورتال جدید آموزش زبان انگلیسی
پیوندها
طبقه بندی موضوعی

۶۷ مطلب با موضوع «Vocabulary» ثبت شده است

جملات مورد استفاده در داروخانه در انگلیسی

.
I need to fill a prescription.
باید نسخه ای را بگیرم .
.
Have you ever filled a prescription with us before?
آیا قبل نسخه ای اینجا گرفته اید ؟
.
I need to refill my prescription.
باید نسخه ام را مجدا بگیرم .
.
I need to pick up my prescription refill.
باید نسخه ام را که تکرار کرده ام بگیرم .
.
I need to drop off my prescription.
باید نسخه ام را تحویل بدم.
.
What is your prescription number?
شماره نسخه تان چیه؟
.
Prescription number five-eight-zero-nine-four-two. .
شماره نسخه ۵۸۰۹۴۲
.
Do you have insurance?
آیا شما بیمه دارید ؟
.
My insurance doesn't cover this.
بیمه من این راپوشش نمیدهد .
.
I'm paying out of pocket.
پولش را از جیب میدهم .
.
You have a twenty-five dollar co-pay.
سهم بیمه شما ۲۵ $ است .
.
What dosage should I take?
چه مقدار بایست بخورم؟
.
Take one pill daily.
روزی یک قرص بخور .
.
Take one-hundred milligrams twice daily.
روزی دو بار ۱۰۰ میلی گرم بخور .
.
Take one dose in the morning, and one at night.
یک وعده صبح و یک وعده در شب میل کنید .
.
What should I do if I miss a dose?
اگر یک وعده را فراموش کردم چکار کنم ؟
.
Take it as soon as you remember.
به مجردیکه متوجه شدید میل کنید .
.
Are there any side effects?
آیا عوارض جانبی دارد؟
.
Side effects include nausea and dizziness.
عوارض جانبی اش شامل حالت تهوع و سرگیجه است .
.
Serious side effects are rare.
به ندرت عوارض جانبی جدی دارد .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۵ ، ۲۰:۵۶

پیشوندهایی که نشان دهنده زمان و ترتیب است در انگلیسی


١. پیشوند ex : به معنای پیشین؛ اولین است. به همراه اسامی بکار میرود. مانند:

ex-president, ex-husband.


٢. پیشوند fore : به معنای پیشین؛ قبلی است. به همراه فعل و اسم بکار میرود. مانند:

foretell, forewarn, foreshadow, foreknowledge, foretaste.


٣. پیشوند post : به معنای پس از؛ بعد است. به همراه اسم و صفت بکار میرود. مانند:

post-war, post-election, post-classical.


٤. پیشوند pre : به معنای قبل از است. به همراه اسم و صفت بکار میرود. مانند:

pre-war, pre-school, pre-marital.


٥. پیشوند re : به معنای دوباره است. به همراه فعل و اسم بکار میرود. مانند:

rebuild, reclaim, re-use, re-evaluate, re-analysis, renew

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۵۳
دوشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۵، ۰۷:۵۰ ب.ظ

لغت ها و کلمات برای انواع دزد در انگلیسی

لغت ها و کلمات برای انواع دزد در انگلیسی

.

Robber

a person who robs the bank

کسی که بانک را می زند. (بیشتر برای سارق بانک به کار میرود)

.

Thief

a person who steals something from somebody

کسی که چیزی را از شخصی می دزدد. (دزد)

.

Burglar

a person who steals something from home

کسی که از خانه ای دزدی میکند.

.

Kidnapper & Abductor

a person who kidnaps a kid or a person

آدم ربا یا بچه ربا

.

Pickpocket

a person who steals money from your pocket

جیب بر

.

Hijacker

a person who hijacks a plane

هواپیما ربا .


Carjacker

a person who Carjacks / steals a car

سارق اتومبیل

.

Joyrider

Someone who steals a car and drives it in a fast and dangerous way for fun.

ماشین دزد (کسی که ماشین را بطور تفننی و برای خوشگذرانی و تفریح میدزدد)

.

Shoplifter

a person who steals something from a shop

کسی که از مغازه دزدی میکند

.

Plagiarist & Pirate

a person who uses another person's words, ideas, or work and pretends they are their own.

سارق ادبی (کسی که مطالب و آثار دیگران را به نام خود ثبت میکند)

.

Mugger

someone who attacks people in a public place and robs them.

کسی که زورگیری (خفت گیری) میکند.

.

Smuggler

someone who takes something illegally from one country to another.

قاچاقچی

.

Bandit

someone who robs people, especially one of a group of people who attack travellers.

راهزن

.

Pirate

someone who sails on the seas, attacking other boats and stealing things from them.

دزد دریایی

.

Looter & Plunderer

someone who breaks into shops or homes and steals things, after there has been a natural disaster, a war, or a violent protest.

غارتگر

.

Poacher

someone who illegally catches or shoots animals, birds, or fish, especially on private land without permission.

شکارچی غیر قانونی (کسی که بطور غیر قانونی حیوانات را بخاطر پوست، عاج و غیره شکار میکند )

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۵۰

چند جمله کاربردی با هر چند وقت یکبار؟ How often…? در انگلیسی
.
How often do you exercise?
چند وقت یکبار تمرین میکنی؟
.
How often do you change your password?
چند وقت یکبار پسوردت رو عوض میکنی؟
.
How often do you help out at school?
هر چند وقت یکبار در فعالیتهای مدرسه کمک میکنی؟
.
How often do you listen to your MP3 player?
هر چند وقت یکبار از پخش کننده Mp3 ات استفاده میکنی؟
.
How often do you need to go to the dentist?
هر چند وقت یکبار لازم داری که به دندانپزشکی بری؟
.
How often do you receive your magazine in the mail?
هر چند وقت یکبار مجله ات رو در صندوق ات دریافت میکنی؟
.
How often do you report to your supervisor?
هر چند وقت یکبار به سرپرست ات گزارش میدهی؟
.
How often do you stretch before working out?
هر چند وقت یکبار قبل از تمرین بیرون حرکات کششی انجام میدی؟
.
How often do you talk to your parents?
هر چند وقت یکبار با والدین ات حرف میزنی؟
.
How often do you travel?
هر چند وقت یکبار به سفر میری؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۲۰

به نیابت از کسی / از طرف فردی / از جانب فردی در انگلیسی On behalf of somebody
.
برای بیان به نیابت از کسی / از طرف فردی / از جانب فردی: اگر میخواهید از طرف فردی و یا به نیابت از ایشان سخنی را بگویید و یا عملی را انجام دهید، در انگلیسی از On behalf of somebody استفاده میکنیم
به مثالهای زیر توجه کنید تا بیشتر متوجه بشوید.
مثالز:
.
On behalf of my wife and myself.
از طرف همسرم و خودم
.
On behalf of all the employees
از طرف همه کارکنان
.
On behalf of the mayor
از طرف شهردار
.
On behalf of the whole family I beg you to come.
از جانب همه خانواده از تو خواهش میکنم که بیایی
.
I'm calling on behalf of Mori.
من دارم از جانب/ از طرف موری زنگ میکنم.
.
Please tell us more on behalf of Mori.
لطفا" از جانب موری بیشتربرایمان بگو
.
Sepideh may come on behalf of Mori.
ممکنه سپیده به نیابت/ از طرف/ از جانب(به جای) موری بیاد
.
On behalf of everyone here, may I wish you a very happy learning.
از طرف همه که اینجا هستند یادگیری بسیار خوبی برایتان آرزومندم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۰۰

چهل عبارت مختلف برای تشویق کردن دیگران در انگلیسی

That’s really nice.
خیلی خوبه
.
Wow! That’s great!
وای، عالیه
.
I like the way you’re working.
روشی که کار میکنی رو دوست دارم
.
Keep up the good work.
کار خوب ات رو ادامه بده
.
That’s quite an improvement.
این یک بهبود خوب است
.
Much better.
خیلی بهتره
.
Keep it up.
ادامه بده
.
What neat work!
چه کار مرتبی
.
You really outdid yourself today.
امروز واقعا" گل کاشتی/ عالی انجام دادی
.
I am pleased by this kind of work.
من با این نوع کار حال میکنم/ خوش میشوم
.
Good for you!
خوش به حالت
.
I’m proud of you.
بهت افتخار میکنم
.
You’ve got it now.
حالی دریافتی
.
You make it look easy.
کاری کردی که آسان به نظر برسه
.
Your work is coming along nicely.
پیشرفت خوبی در کارت داشته ایی
.
Excellent work!
کار عالی
.
I am impressed.
تحت تاثیر قرار گرفتم
.
You’re on the right track now.
حالا در مسیر درست قرار داری
.
Terrific!
فوق العاده
.
Very creative…
خیلی خلاقانه
.
Now you’ve figured it out.
حالا دریافتی
.
Superior work!
کار ممتاز
.
You’ve made a very good point.
نکته خوبی رو ساختی
.
I appreciate your effort.
تلاشت را ارج مینهم
.
Marvelous!
حیرت آور
.
That’s “A” work for sure.
یک کار مطمئن است
.
You put a lot of work into this.
خیلی تلاش کردی براش
.
That’s the right answer.
این جواب درسته
.
Nice going!
حرکت خوب

Very interesting ideas here…
ایده جالبی اینجاست
.
Good thinking!
فکر خوب
.
That’s clever.
هئشمندانه است
.
Bravo!
براوو/ آفرین
.
Super job!
کار فوق العاده
.
You should be proud of this.
تو باید به این افتخار کنی
.
Congratulations on the good score.
تبریک برای امتیاز خوب
.
Right on!
دمت گرم / ایول
.
Superb!
عالى ،بسیار خوب
.
Quality effort went into this work.
برای این کار تلاش والایی گذاشته شده
.
Fine job!
کار خوب

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۳۲
سه شنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ب.ظ

چند تا عبارت مختلف با keen در انگلیسی

چند تا عبارت مختلف با keen در انگلیسی
.
A keen knife
چاقوی تیز
.
A keen wind
باد سخت
.
A keen slap
سیلی جانانه
.
A keen scent
بوی تند
.
A keen desire
میل شدید
.
A keen dread
ترس عمیق
.
Keen questions
سئوالاتی حاکی از هوشمندی/ سوال ریز
.
A Keen eyesight
دید قوی/ تیزبینی
.
Keen sarcasm
طعنه تند یا نیشدار / کنایه نیشدار
.
A keen sense of guilt
حس آزار دهنده گناه/ عذاب وجدان
.
A high keen sound
صدای بلند و تیز
.
A keen swimmer
شناگر مشتاق
.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۰۰
جمعه, ۸ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۲۹ ب.ظ

عبارتهایی برای روحیه دادن در انگلیسی

عبارتهایی برای روحیه دادن در انگلیسی

Cheer up! / Chin up!
غمت نباشه- شاد باش دیگه

Smile!
بخند دیگه

It's not the end of the world.
دنیا که به آخر نرسیده


Worse things happen at sea.
ممکن بود بدتر از اینا باشه


Look on the bright side.......
جنبه مثبت قضیه رونگاه کن.نیمه پر لیوان رو ببین


Every cloud (has a silver lining).
پایان شب سیه سپید است


Practice makes perfect.
با تمرین درست میشه  


There are plenty more fish in the sea.
قحطی ادم که نیومده( در شکست عشقی )


Lighten up!
انقدر اخم نکن. یکم شاد باش


There's no use crying over spilt milk.
کاریه که شده بیخیال دیگه..اب رفته بجوی باز نگردد

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۲۹

بررسی و استفاده از کلمه و اصطلاح Rotten در انگلیسی واقعی
.
معنی لغوی: پوسیده ،فاسد،خراب ،زنگ زده ،رو به فساد
.
معنی ها و کاربردها در انگلیسی عامیانه:
به معنی ناخوش آیند و خراب  و داغون
مثال:
I had a rotten day at work.
یه روز خراب سر کار داشتم.
.
I feel rotten.
حالم داغونه
.
The weather today is rotten!
هوای امروز ناخوشآینده
.
معنی و کاربرد بعدی:
به معنی حال به هم زن،بوی بد دار،کثیف و گندیده و خراب ...
مثال:
That sandwich looks rotten.
اون ساندویچ گندیدهو خراب  به نظر میرسه
.
خراب و داغون به معنی و کاربرد: مست و خارج از حالت عادی و انجام رفتار نامعقول
مثال:
She was so rotten, she split her pants while dancing.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۲۴
پنجشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۵، ۰۷:۲۴ ب.ظ

خسته نباشید در انگلیسی؟؟!!!

خسته نباشید در انگلیسی؟؟!!!

.
قبل از هر چیز دقت داشته باشید که:
یک زبان جدید، دنیایی جدید و فرهنگی جدید است!
.
در فرهنگ انگلیسی کلمه و عبارت و جمله ای برای "خسته نباشید" وجود نداره و احتمالا اگر به یه انگلیسی زبان بگید
Don't be tired
و یا هر چی شبیه این به عنوان معادلی برای "خسته نباشید" خودمون، بدون شک متوجه خواهد شد که شما خیلی از تسلط خوبی در انگلیسی بر خوردار نیستید.
و این مصداق دقیق اشتباهی است با نام اشتباه انتقال زبانی که در موردش در مجموعه کتاب صوتیِ انگلیسی مثل آب خوردن صحبت کرده ایم.
.
همچنین در مورد
More power to your elbow
دقت کنید که به صورت بسیار نادر؛ تنها در مقابل کار فیزیکی/یدی ممکنه به کار بره!!!
.
به هر حال، در مواقع نیاز می‌تونید از عبارات زیر به عنوان مثلا خسته نباشید، و یا تحسین طرف مقابلتون به نسبت موقعیت استفاده کنید:
.

Good job : کار(ت)خوب بود
Well done: خوب انجام دادی
Nice work : کار نیک
Keep it up : ادامه اش بده اینقدر که خوبه
Cheer Up : یه چیزی تو مایه های: ایول
great job : کار عالی
nice : خوب/ نیک
excellent : عالی
nice going : حرکت خوب ی بود
satisfactory : راضی کننده
worthwhile : ارزشمند
accomplished : با موفقیت انحام شده
upright : درست/ ردیف
honorable : قابل افتخار
charitable : کار خیر ی کردی
outstanding : ارزشمند                                                                                              Remarkable : قابل ستایش/ ارزنده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۵ ، ۱۹:۲۴