پورتال جامع آموزش زبان انگلیسی Learn English Online

English language learning website
پورتال جدید آموزش زبان انگلیسی
پیوندها
طبقه بندی موضوعی

۸۰ مطلب با موضوع «New» ثبت شده است

پنجشنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۶، ۰۳:۵۴ ب.ظ

پرکاربردترین لغت ها با پیشوند Dis در انگلیسی

پرکاربردترین لغت ها با پیشوند Dis در انگلیسی
.
میدونید که پیشوند Dis  به معنی: نه؛ برخلاف است و معمولا" با افعال همراه می شود.
.
مثالز:
Disable : تلفظ درست: دِیس اِیْ بـُـِـل: سریع بگید؛ 
و نه به اشتباه: دیز ای بل
خیلی دیده میشه که اشتباه تلفظ میکنند، علما و فضلا ߘM
معنی: ناتوان/ غیر فعال
.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۶ ، ۱۵:۵۴
سه شنبه, ۷ دی ۱۳۹۵، ۰۴:۰۲ ب.ظ

معرفی خود در انگلیسی

راههای مختلف معرفی خود و دیگران در انگلیسی

Different ways to introduce yourself and others in English

---------

Introducing yourself :

معرفی خود در انگلیسی

.

Hello. My name is Mori.

سلام اسم من موری است

.

Hi. I’m Jafar.

سلام، من جعفر هستم

.

Nice to meet you. I’m Melina.

از ملاقات شما خوشوقتم، من ملینا هستم

.

Pleased to meet you. I’m Martin.

از ملاقات شما خوشحالم، من مارتین هستم

.

It’s a pleasure to see you. I’m Ali.

خوشحالم که شما را میبینم، من علی هستم

.

May I introduce myself? I’m Martin Laker.

اجازه بدید من خودم رو معرفی کنم، من مارتین لیکر هستم

.

How do you do? My name is Farrokh.

چطورید؟ اسم من فرخ است

.

Let me introduce myself. I’m Sue.

اجازه بدید من خودم رو معرفی کنم، من سو هستم

.

I’d like to introduce myself. I’m Petros.

میخواهم خودم رو معرفی کنم، من پتروس هستم

---------

Introducing others:

معرفی کردن فرد دوم به دیگران

.

John, I’d like to introduce you to Mary.

جان؛ میخواهم تو را به ماری معرفی کنم

.

John, please meet Mary.

جان؛ با ماری آشنا شو

.

John, I’d like you to meet Mary.

جان، دوست دارم با ماری ملاقات کنی

.

John, have you met Mary?

جان؛ ماری رو ملاقات کرده ایی؟

.

John, let me introduce you to Mary.

جان، بیا به ماری معرفی ات کنم

.

John, this is Mary. Mary, this is John.

جان، ایشان ماری هستند، ماری ایشان جان هستند

---------

Useful responses when introducing yourself or other people:

پاسخهای مفید وقتی خودتان را به دیگران معرفی میکنید

.

Nice to meet you.

از ملاقات شما خوشوقتم.

.

I’m pleased to meet you.

از ملاقات شما خوشحالم

.

It’s a pleasure to meet you.

ملاقات شما باعث خوشحالی ست

.

Glad to meet you.

خوشحالم که شما را ملاقات میکنم

.

How do you do?

چطورید؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۵ ، ۱۶:۰۲
پنجشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۵، ۰۸:۰۴ ب.ظ

نکته در مورد استفاده از آپاستروفی وS در انگلیسی

نکته در مورد استفاده از آپاستروفی وS در انگلیسی
.


's:

برای نشان دادن مالکیت در اسم های مفرد به کار میره:
مثال:
We had a party at Mori's house.
ما در خانه‌ی موری میهمانی داشتیم
.
Michael drove his friend’s car.
مایکل ماشین دوستش را راند
.


s'


در اسمهای جمع که به es ختم میشوند کاربرد دارد
مثال:
This is my parents’ house.
این خانه ی والدین من است.
Those are ladies’ shoes.
آنها کفش زنانه هستند
.
و در مورد اسم هایی که به es ختم نمیشوند، از 's استفاده میکنیم:
مثال:
These are men’s shoes.
اینها کفش مردانه اند.
.
Children’s clothes are very expensive.
لباسهای بچگانه بسیار گرانند.
.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۵ ، ۲۰:۰۴

جملات مورد استفاده در داروخانه در انگلیسی

.
I need to fill a prescription.
باید نسخه ای را بگیرم .
.
Have you ever filled a prescription with us before?
آیا قبل نسخه ای اینجا گرفته اید ؟
.
I need to refill my prescription.
باید نسخه ام را مجدا بگیرم .
.
I need to pick up my prescription refill.
باید نسخه ام را که تکرار کرده ام بگیرم .
.
I need to drop off my prescription.
باید نسخه ام را تحویل بدم.
.
What is your prescription number?
شماره نسخه تان چیه؟
.
Prescription number five-eight-zero-nine-four-two. .
شماره نسخه ۵۸۰۹۴۲
.
Do you have insurance?
آیا شما بیمه دارید ؟
.
My insurance doesn't cover this.
بیمه من این راپوشش نمیدهد .
.
I'm paying out of pocket.
پولش را از جیب میدهم .
.
You have a twenty-five dollar co-pay.
سهم بیمه شما ۲۵ $ است .
.
What dosage should I take?
چه مقدار بایست بخورم؟
.
Take one pill daily.
روزی یک قرص بخور .
.
Take one-hundred milligrams twice daily.
روزی دو بار ۱۰۰ میلی گرم بخور .
.
Take one dose in the morning, and one at night.
یک وعده صبح و یک وعده در شب میل کنید .
.
What should I do if I miss a dose?
اگر یک وعده را فراموش کردم چکار کنم ؟
.
Take it as soon as you remember.
به مجردیکه متوجه شدید میل کنید .
.
Are there any side effects?
آیا عوارض جانبی دارد؟
.
Side effects include nausea and dizziness.
عوارض جانبی اش شامل حالت تهوع و سرگیجه است .
.
Serious side effects are rare.
به ندرت عوارض جانبی جدی دارد .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۵ ، ۲۰:۵۶

پیشوندهایی که نشان دهنده زمان و ترتیب است در انگلیسی


١. پیشوند ex : به معنای پیشین؛ اولین است. به همراه اسامی بکار میرود. مانند:

ex-president, ex-husband.


٢. پیشوند fore : به معنای پیشین؛ قبلی است. به همراه فعل و اسم بکار میرود. مانند:

foretell, forewarn, foreshadow, foreknowledge, foretaste.


٣. پیشوند post : به معنای پس از؛ بعد است. به همراه اسم و صفت بکار میرود. مانند:

post-war, post-election, post-classical.


٤. پیشوند pre : به معنای قبل از است. به همراه اسم و صفت بکار میرود. مانند:

pre-war, pre-school, pre-marital.


٥. پیشوند re : به معنای دوباره است. به همراه فعل و اسم بکار میرود. مانند:

rebuild, reclaim, re-use, re-evaluate, re-analysis, renew

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۵۳
دوشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۵، ۰۷:۵۰ ب.ظ

لغت ها و کلمات برای انواع دزد در انگلیسی

لغت ها و کلمات برای انواع دزد در انگلیسی

.

Robber

a person who robs the bank

کسی که بانک را می زند. (بیشتر برای سارق بانک به کار میرود)

.

Thief

a person who steals something from somebody

کسی که چیزی را از شخصی می دزدد. (دزد)

.

Burglar

a person who steals something from home

کسی که از خانه ای دزدی میکند.

.

Kidnapper & Abductor

a person who kidnaps a kid or a person

آدم ربا یا بچه ربا

.

Pickpocket

a person who steals money from your pocket

جیب بر

.

Hijacker

a person who hijacks a plane

هواپیما ربا .


Carjacker

a person who Carjacks / steals a car

سارق اتومبیل

.

Joyrider

Someone who steals a car and drives it in a fast and dangerous way for fun.

ماشین دزد (کسی که ماشین را بطور تفننی و برای خوشگذرانی و تفریح میدزدد)

.

Shoplifter

a person who steals something from a shop

کسی که از مغازه دزدی میکند

.

Plagiarist & Pirate

a person who uses another person's words, ideas, or work and pretends they are their own.

سارق ادبی (کسی که مطالب و آثار دیگران را به نام خود ثبت میکند)

.

Mugger

someone who attacks people in a public place and robs them.

کسی که زورگیری (خفت گیری) میکند.

.

Smuggler

someone who takes something illegally from one country to another.

قاچاقچی

.

Bandit

someone who robs people, especially one of a group of people who attack travellers.

راهزن

.

Pirate

someone who sails on the seas, attacking other boats and stealing things from them.

دزد دریایی

.

Looter & Plunderer

someone who breaks into shops or homes and steals things, after there has been a natural disaster, a war, or a violent protest.

غارتگر

.

Poacher

someone who illegally catches or shoots animals, birds, or fish, especially on private land without permission.

شکارچی غیر قانونی (کسی که بطور غیر قانونی حیوانات را بخاطر پوست، عاج و غیره شکار میکند )

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۵۰

چهل عبارت مختلف برای تشویق کردن دیگران در انگلیسی

That’s really nice.
خیلی خوبه
.
Wow! That’s great!
وای، عالیه
.
I like the way you’re working.
روشی که کار میکنی رو دوست دارم
.
Keep up the good work.
کار خوب ات رو ادامه بده
.
That’s quite an improvement.
این یک بهبود خوب است
.
Much better.
خیلی بهتره
.
Keep it up.
ادامه بده
.
What neat work!
چه کار مرتبی
.
You really outdid yourself today.
امروز واقعا" گل کاشتی/ عالی انجام دادی
.
I am pleased by this kind of work.
من با این نوع کار حال میکنم/ خوش میشوم
.
Good for you!
خوش به حالت
.
I’m proud of you.
بهت افتخار میکنم
.
You’ve got it now.
حالی دریافتی
.
You make it look easy.
کاری کردی که آسان به نظر برسه
.
Your work is coming along nicely.
پیشرفت خوبی در کارت داشته ایی
.
Excellent work!
کار عالی
.
I am impressed.
تحت تاثیر قرار گرفتم
.
You’re on the right track now.
حالا در مسیر درست قرار داری
.
Terrific!
فوق العاده
.
Very creative…
خیلی خلاقانه
.
Now you’ve figured it out.
حالا دریافتی
.
Superior work!
کار ممتاز
.
You’ve made a very good point.
نکته خوبی رو ساختی
.
I appreciate your effort.
تلاشت را ارج مینهم
.
Marvelous!
حیرت آور
.
That’s “A” work for sure.
یک کار مطمئن است
.
You put a lot of work into this.
خیلی تلاش کردی براش
.
That’s the right answer.
این جواب درسته
.
Nice going!
حرکت خوب

Very interesting ideas here…
ایده جالبی اینجاست
.
Good thinking!
فکر خوب
.
That’s clever.
هئشمندانه است
.
Bravo!
براوو/ آفرین
.
Super job!
کار فوق العاده
.
You should be proud of this.
تو باید به این افتخار کنی
.
Congratulations on the good score.
تبریک برای امتیاز خوب
.
Right on!
دمت گرم / ایول
.
Superb!
عالى ،بسیار خوب
.
Quality effort went into this work.
برای این کار تلاش والایی گذاشته شده
.
Fine job!
کار خوب

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۳۲
سه شنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ب.ظ

چند تا عبارت مختلف با keen در انگلیسی

چند تا عبارت مختلف با keen در انگلیسی
.
A keen knife
چاقوی تیز
.
A keen wind
باد سخت
.
A keen slap
سیلی جانانه
.
A keen scent
بوی تند
.
A keen desire
میل شدید
.
A keen dread
ترس عمیق
.
Keen questions
سئوالاتی حاکی از هوشمندی/ سوال ریز
.
A Keen eyesight
دید قوی/ تیزبینی
.
Keen sarcasm
طعنه تند یا نیشدار / کنایه نیشدار
.
A keen sense of guilt
حس آزار دهنده گناه/ عذاب وجدان
.
A high keen sound
صدای بلند و تیز
.
A keen swimmer
شناگر مشتاق
.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۰۰
چهارشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۲۳ ب.ظ

عبارتهای پرکاربرد با Take در انگلیسی

عبارتهای پرکاربرد با Take در انگلیسی

take place
اتفاق افتادن

take a photo / picture
عکس گرفتن

take apart
جدا کردن

take pleasure
لذت بردن از

take pride in
افتخار کردن به

take part in
شرکت کردن در

take a test
امتحان دادن

take notice
توجه کردن

take into account
مد نظر قرار دادن

take advice
نصیحت کردن

take sth seriously
چیزی را جدی گرفتن

take a breath
نفس کشیدن

take time
طول کشیدن

take a day off
مرخصی گرفتن

take in
جذب کردن

take off
در آوردن لباس/برخاستن هواپیما

take advantage
بهره بردن

take measure
اقدام کردن

take a note
یادداشت برداشتن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۵ ، ۱۷:۲۳
پنجشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۵، ۰۷:۲۴ ب.ظ

خسته نباشید در انگلیسی؟؟!!!

خسته نباشید در انگلیسی؟؟!!!

.
قبل از هر چیز دقت داشته باشید که:
یک زبان جدید، دنیایی جدید و فرهنگی جدید است!
.
در فرهنگ انگلیسی کلمه و عبارت و جمله ای برای "خسته نباشید" وجود نداره و احتمالا اگر به یه انگلیسی زبان بگید
Don't be tired
و یا هر چی شبیه این به عنوان معادلی برای "خسته نباشید" خودمون، بدون شک متوجه خواهد شد که شما خیلی از تسلط خوبی در انگلیسی بر خوردار نیستید.
و این مصداق دقیق اشتباهی است با نام اشتباه انتقال زبانی که در موردش در مجموعه کتاب صوتیِ انگلیسی مثل آب خوردن صحبت کرده ایم.
.
همچنین در مورد
More power to your elbow
دقت کنید که به صورت بسیار نادر؛ تنها در مقابل کار فیزیکی/یدی ممکنه به کار بره!!!
.
به هر حال، در مواقع نیاز می‌تونید از عبارات زیر به عنوان مثلا خسته نباشید، و یا تحسین طرف مقابلتون به نسبت موقعیت استفاده کنید:
.

Good job : کار(ت)خوب بود
Well done: خوب انجام دادی
Nice work : کار نیک
Keep it up : ادامه اش بده اینقدر که خوبه
Cheer Up : یه چیزی تو مایه های: ایول
great job : کار عالی
nice : خوب/ نیک
excellent : عالی
nice going : حرکت خوب ی بود
satisfactory : راضی کننده
worthwhile : ارزشمند
accomplished : با موفقیت انحام شده
upright : درست/ ردیف
honorable : قابل افتخار
charitable : کار خیر ی کردی
outstanding : ارزشمند                                                                                              Remarkable : قابل ستایش/ ارزنده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۵ ، ۱۹:۲۴