پورتال جامع آموزش زبان انگلیسی Learn English Online

English language learning website
پورتال جدید آموزش زبان انگلیسی
پیوندها
طبقه بندی موضوعی

۱۳۰ مطلب با موضوع «Learn» ثبت شده است

پنجشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۰۵ ب.ظ

حس و حال داشتن در انگلیسی

حس و حال داشتن / دل و دماغ داشتن در انگلیسی و یا حتی نداشتن

.

in the mood (for something) and in the mood (to do something)x

.

مثالز:

I'm not in the mood to see a movie tonight.

امشب حس و حال فیلم دیدن رو ندارم

.

I am not it the mood to listen your bullshits today

امروز تو موود شنیدن به مزخفات تو نیستم/ حس حال شنیدن مزخفات تو رو ندارم

.

Are you in the mood for pizza?

حس و حال (خوردن) پیتزا رو داری؟

.

 I'm not in the mood to argue.

حس و حال بحث کردن رو ندارم

.

I'm not in the mood to listen to your lies.

تو موود شنیدن دروغهای تو نیستم

-----------------

دقت داشته باشید که در انگلیسی عامیانهInformal:

Be in a mood

یعنی اعصاب مصاب نداشتن/عصبانی بودن و حوصله هیشکی رو نداشتن و ....  :*

.

مثالز:

Ignore him - he's in a mood.

بیخیالش شو، اعصاب مصاب نداره

.

Hey you, Shut you mouth today, He in a mood

هی تو امروز دهنت رو ببند، اعصاب مصاب نداره هاااا

.

شما اعصاب مصاب دارین؟؟؟؟؟؟؟؟

خو چرا مثال نمیزنین؟؟؟؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۰۵
جمعه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۵، ۰۸:۴۰ ب.ظ

پسوند اسم ساز ment در انگلیسی

پسوند اسم ساز ment در انگلیسی همراه با مثال و ترجمه فارسی



با اضافه کردن ment به انتهای بعضی از افعال میتوان یک اسم ساخت:


verb+ment  : noun

.

️agree : agreement

موافقت ک -: موافقت

.

employ : employment

استخدام کردن : استخدام

.

judge : judgement

قضاوت کردن : قضاوت

.

develop : development

توسعه دادن : توسعه

.

improve : improvement

بهبود بخشیدن : بهبودی

.

retire : retirement

بازنشست شدن : بازنشستگی

.

encourage : encouragement

تشویق کردن : تشویق

.

advertise : advertisement

تبلیغ کردن : تبلیغ

.

treat : treatment

رفتار کردن : رفتار

.

punish : punishment

تنبیه کردن : تنبیه

.

manage : management

مدیریت کردن : مدیریت

.

measure : measurement

اندازه گرفتن : اندازه

.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۴۰
جمعه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ۰۸:۴۲ ب.ظ

کاربرد Get

کاربرد Get


Get


یکی از افعال بسیار پرکاربرد در انگلیسی است و اولین ساختاری که براش داریم؛ ساختار زیر است:


Get + noun / pronoun


Noun=اسم


Pronoun=ضمیر


که در این صورت معنی این فعل به افعال زیر خیلی شبیه است؛ و یا یه چیزی تو این تریپها


receive, fetch, earn, obtain, catch


مثالز:

I got a call from James yesterday. = I received a call from James yesterday


دریافت کردن


I have got your letter


دریافت کردن


 


Will you get the kids from school? = Will you fetch the kids from school?


رفتن وآوردن


He gets $300 a month. = He earns $300 a month


به دست آوردن


Can you come and get me from the airport?


رفتن وآوردن


Whenever I listen to loud music, I get a headache


گرفتن


I am getting a toothache


گرفتن


--------------------


بعد از فعل


Get


ممکنه که فاعل مستقیم و غیر مستقیم بیاد


a direct object and an indirect object


مثال:


OK. I will get you a drink.


Indirect object – youفاعل غیرمستقیم


direct object – a drinkفاعل مستقیم


-----------------


همچنین ممکنه به معنی فهمیدن هم به کار بره


مثال:

Did you get me? = Did you understand what I said?


-----------------


جالب اینکه ممکنه به معنی گیر آوردن و تنبیه کردن هم معنی بده


مثال:


The taxmen will get you in the end

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۴۲
پنجشنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۵، ۱۰:۳۸ ب.ظ

فرق بین Gift و Present در انگلیسی

فرق بین Gift و Present در انگلیسی

.

میدونید که ظاهرا" هر دو به معنی هدیه اند!

و در نگاه اول خیلی فرقی با هم ندارند

اما از لحاظ کاربرد و معنا و مفهومی

Present:

به عمومیت هدیه ها گفته میشه، و معمولا" در این مورد فرد هدیه دهنده و هدیه دهنده در یک سطح از سن و رده اجتماعی و .... قرار دارند

.

اما

Gift:

به هدیه ایی گفته میشه که معمولا" هدیه دهنده، سطح بالاتر، سن بالاتر و در کل بالاتر از هدیه گیرنده است.

مثالها را توجه کنید تا بیشتر متوجه بشوید:

• The children brought a present for the Minister.

بچه ها برای وزیر هدیه ایی آوردند.

• I gave him a pen as a present.

من به او به عنوان هدیه خودکاری دادم


•The foundation is planning to gift the land to the society.

سازمان خیریه برنامه دارد که زمین را به انجمن هدیه دهد


•He made a gift of two million dollars to his old university.

او هدیه ایی معادل دو میلیون دلار به دانشگاه قدیمی اش داد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۳۸
جمعه, ۸ بهمن ۱۳۹۵، ۰۷:۰۶ ب.ظ

تفاوت بین See و Watch و Look

تفاوت بین See و Watch و Look

.

این سه فعل در نگاه اول هم معنی اند که البته اصلا اینطور نیست و در مورد کاربردشان باید دقت کرد.

.


تفاوت بین See و Watch و Look.

نگاه کردن [Look]

To look at something for a reason, with an intention.

نظر افکندن به چیزی به دلیل خاص به منظور و مقصود خاصی.

.

مثال:

Look at that strange man.

به آن مرد غریبه نگاه کن.

Look at the pictures I took on holiday.

به آن عکس که من در تعطیلات گرفته‌ام نگاه کن.

.

.

دیدن [See]

To see something that comes into our sight that we weren't looking for.

دیدن اتفاقی و گذر چیزی از جلوی چشم که به آن توجه زیادی نداشتیم.

.

مثال:

Did you see that bird? I wasn’t looking for it, it just appeared.

آن پرنده را دیدی؟ نگاه نمیکردم (انتظارش را نداشتم) یک دفعه ظاهر شد.

I saw you driving to work today.

امروز تو را در حال رانندگی به محل کار (اتفاقی) دیدم.

.

.

تماشا کردن [Watch]

To look at something carefully, usually at something which is moving.

با دقت نگاه کردن و نظاره کردن به چیزی که معمولا در حال حرکت است.


مثال:

the TV doesn’t move, but you watch the moving images carefully.

تلویزیون حرکت نمیکند اما تو تصاویر متحرک را با دقت تماشا میکنی.

Watch here you are going! You almost stepped on my foot!

اینجا را تماشا کن چه‌کار کردی! از روی پای من رد شدی!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۵ ، ۱۹:۰۶
جمعه, ۱۰ دی ۱۳۹۵، ۰۹:۱۰ ب.ظ

خداحافظی در انگلیسی

عبارت ها و اصطلاحات، هنگام خداحافظی در انگلیسی

.

Good bye

خداحافظ

این رو که همه میدونند

.

Bye

خداحافظ

این رو هم که همه میدونند، مخفف بالایی است.

.

see you

به امید دیدار/ می بینمت

.

see you later

بعدا" می بینمت

.

see you tomorrow

به امید دیدار تا فردا

اینکه گفته می شود " به امید دیدار تا فردا " و یا "تا بعد" به این معنی نیست که شما حتماً او را فردا می بینید این صرفاً یک اصطلاح است که در هنگام خداحافظی گفته می شود.

.

take care

مواظب (خودت) باش

.

bye for now

فعلا خداحافظ

.

Good night

شب خوش

خداحافظی به هنگام رفتن به رختخواب

.

Have fun

خوش بگذره

.

Have a nice day / Have a good one

روز خوشی داشته باشید ( خوش بگذره )

.

So long

خداحافظ، بامید دیدار

.

Farewell

بدرود.... / الوداع و ...

خیلی رسمی و با کلاس و احساسی و عشقولانه، موقع دور شدن از عشق و اونکه دوستش داریم.

.

See you next time

دفعه بعدی میبینمت.

.

Later!

خیلی خودمانی و غیر رسمی، مخفف See you later

.

catch you later/Talk to you later.

بعدا باهات حرف خواهم زد/ بعدا" میگیرمت/ ارتباط خواهیم داشت

.

Have a great day

روز عالی داشته باشید

.

در جواب این دو مورد اخری می توان اینگونه بیان کرد :

you too = شما هم همینطور ( و همچنین )

.

Ta Ta for now = فعلاٌ خداحافظ - در انگلیسی بریتانیایی

.

Adios

از اسپانیایی وارد شده، خیلی ها استفاده میکنند، مثلا" بین رفیق ها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۵ ، ۲۱:۱۰
سه شنبه, ۷ دی ۱۳۹۵، ۰۴:۰۴ ب.ظ

ترساندن شخصی به زبان انگلیسی

صطلاح های مربوط به ترساندن شدید فردی در انگلیسی

.

You scared me!

ترسوندی منو! : قابل استفاده و کاربرد در همه شرایط، عامیانه و ...

.

بقیه این موارد؛ در حالت عامیانه، بی ادبی، خیابانی و ... قابل استفاده است

You scared the shit out of me!

از ترس ذهله ترک ام کردی!

.

You scared the hell out of me!

از ترس ذهله ترک ام کردی!

.

You scared the crap out of me!

از ترس ذهله ترک ام کردی!

.

You scared the dickens out of me!

از ترس ذهله ترک ام کردی!

.

You frightened me very badly.

بد جوری منو ترسوندی

.

You really scared the pants off of me.

واقعا" ذهله مو ترکوندی!: از ترس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۵ ، ۱۶:۰۴

برای به دیرتر انداختن/تعویق یک قرار کاری و یا یک ملاقات 
همچنین مخالفش 
.
یک راه باکلاس و خوشگل و رسمی اش اینه که از ساختار/ فعل عبارتی زیر استفاده کنید:
برای به تعویق انداختن:
push (an event/something) back
.
مثالز:
Sorry, I had to push the meeting back
متاسفم؛ من باید ملاقات رو به تعویق می انداختم
.
Could I push my appointment back to later that afternoon?
میتونم قرار ملاقاتم رو به بعد از ظهر اون روز به تعویق بیاندازم؟
-------------------------
برای مخالف به تعویق انداختن؛ یعنی جلوتر انداختن، میشه از ساختار/فعل عبارتی زیر استفاده کرد.
pushing (an event/something) up
.
مثالز:
Would you push up your appointment?
میشه قرار ملاقاتت رو جلوتر بیاندازی؟
.
Originally we were going to do it on the 21st, but I decided to push it up to the 19th.
در اصل ما میخواستیم 21ام اون کار رو بکنیم؛ اما من تصمیم گرفتم که به 19ام جلو بیندازمش.
.
.
توجه داشته باشید که اگر Push up در حالت اسم به کار بره یعنی:
تمرین ورزشی شنا روی زمین.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۵ ، ۲۰:۰۰
پنجشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ب.ظ

لغت ها و کلمات برای انواع دزد در انگلیسی

لغت ها و کلمات برای انواع دزد در انگلیسی


words for all sorts of thieves in english

.
Robber
a person who robs the bank
کسی که بانک را می زند. (بیشتر برای سارق بانک به کار میرود)
.
Thief
a person who steals something from somebody
کسی که چیزی را از شخصی می دزدد. (دزد)
.
Burglar
a person who steals something from home
کسی که از خانه ای دزدی میکند.
.
Kidnapper & Abductor
a person who kidnaps a kid or a person
آدم ربا یا بچه ربا
.
Pickpocket
a person who steals money from your pocket
جیب بر
.
Hijacker
a person who hijacks a plane
هواپیما ربا .

Carjacker
a person who Carjacks / steals a car
سارق اتومبیل
.
Joyrider
Someone who steals a car and drives it in a fast and dangerous way for fun.
ماشین دزد (کسی که ماشین را بطور تفننی و برای خوشگذرانی و تفریح میدزدد)
.
Shoplifter
a person who steals something from a shop
کسی که از مغازه دزدی میکند
.
Plagiarist & Pirate
a person who uses another person's words, ideas, or work and pretends they are their own.
سارق ادبی (کسی که مطالب و آثار دیگران را به نام خود ثبت میکند)
.
Mugger
someone who attacks people in a public place and robs them.
کسی که زورگیری (خفت گیری) میکند.
.
Smuggler
someone who takes something illegally from one country to another.
قاچاقچی
.
Bandit
someone who robs people, especially one of a group of people who attack travellers.
راهزن
.
Pirate
someone who sails on the seas, attacking other boats and stealing things from them.
دزد دریایی
.
Looter & Plunderer
someone who breaks into shops or homes and steals things, after there has been a natural disaster, a war, or a violent protest.
غارتگر
.
Poacher
someone who illegally catches or shoots animals, birds, or fish, especially on private land without permission.
شکارچی غیر قانونی (کسی که بطور غیر قانونی حیوانات را بخاطر پوست، عاج و غیره شکار میکند )

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۵ ، ۲۰:۰۰

جملات مورد استفاده در داروخانه در انگلیسی

.
I need to fill a prescription.
باید نسخه ای را بگیرم .
.
Have you ever filled a prescription with us before?
آیا قبل نسخه ای اینجا گرفته اید ؟
.
I need to refill my prescription.
باید نسخه ام را مجدا بگیرم .
.
I need to pick up my prescription refill.
باید نسخه ام را که تکرار کرده ام بگیرم .
.
I need to drop off my prescription.
باید نسخه ام را تحویل بدم.
.
What is your prescription number?
شماره نسخه تان چیه؟
.
Prescription number five-eight-zero-nine-four-two. .
شماره نسخه ۵۸۰۹۴۲
.
Do you have insurance?
آیا شما بیمه دارید ؟
.
My insurance doesn't cover this.
بیمه من این راپوشش نمیدهد .
.
I'm paying out of pocket.
پولش را از جیب میدهم .
.
You have a twenty-five dollar co-pay.
سهم بیمه شما ۲۵ $ است .
.
What dosage should I take?
چه مقدار بایست بخورم؟
.
Take one pill daily.
روزی یک قرص بخور .
.
Take one-hundred milligrams twice daily.
روزی دو بار ۱۰۰ میلی گرم بخور .
.
Take one dose in the morning, and one at night.
یک وعده صبح و یک وعده در شب میل کنید .
.
What should I do if I miss a dose?
اگر یک وعده را فراموش کردم چکار کنم ؟
.
Take it as soon as you remember.
به مجردیکه متوجه شدید میل کنید .
.
Are there any side effects?
آیا عوارض جانبی دارد؟
.
Side effects include nausea and dizziness.
عوارض جانبی اش شامل حالت تهوع و سرگیجه است .
.
Serious side effects are rare.
به ندرت عوارض جانبی جدی دارد .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۵ ، ۲۰:۵۶