چند تا عبارت در مورد کنسل کردن و کنسل شدن در انگلیسی
چند تا عبارت در مورد کنسل کردن و کنسل شدن در انگلیسی
.
our abort recommendation was contravened
اجبار ما بر سر کنسل کردن عملیات نقض شد
.
maybe we could talk this guy Glick into cancelling the rededication ceremony
شاید بتونیم با این یارو گلیک در مورد کنسل کردن مراسم تقدیم مجدد صحبت کنیم
.
I got a newsflash for you. your flights been canceled
یه خبر(داغ) برات دارم. پروازت کنسل شده
.
I'm in Chicago. I came for a meeting, but it was canceled
من تو شیکاگو هستم ، من برای یک جلسه اومده بودم که کنسل شد
.
in addition, as long as the criminal is at large, recess is canceled
در اضافه ، تا موقعی که گناهکار پیدا نشده تعصیلات کنسل میشن
.
all right, well, I'm going to call everybody and cancel
خیلی خوب ، من میخوام به همه زنگ بزنم و مهمونی را کنسل کنم
.
this war may even be cancelled
این جنگ حتی میتونه کنسل هم بشه
.
I'm sorry, that was my mom. I'm gonna have to cancel
معذرت میخوام ، مامانم بود من باید برنامه رو کنسل کنم
.
you know what else I'm canceling
میدونی دیگه چی را میخوام کنسل کنم
.
we would like you to cancel the ceremony
ما دوست داریم مراسم کنسل بشه
.
you should also be aware we have an abort recommendation
باید بدونین که احتمال کنسل شدن کل عملیات وجود داره
.
so why would you turn it down?
چرا میخوای اونو کنسل کنی؟
.
cancels the operation this morning
جراحی امروز ت رو کنسل میکنیم
.
and Ms. Summerfield canceled her 8 shiatsu
و خانم سامرفیلد هم ماساژ شیاتسو ساعت 8 رو کنسل کرده
.
criteria is not met. recommend abort. we have an abort recommendation
پیش بینی هامون درست نبود باید کنسل کنیم
.
the secretary will disavow all knowledge of your actions
ماموریت شما کنسل خواهد بود
.
I'm in Chicago. I came for a meeting, but it was canceled
شیکاگو ام واسه یه قرار اومدم اما کنسل شد
.
I think we should cancel the operation
فکر کنم باید عملیات را کنسل کنیم
.
l'm going to cancel the rest of my appointments for today
من میرم که بقیه قرارهای امروزم و کنسل کنم
.
the king has cancelled all the regular study meetings
عالیجناب ، تمام جلسات عادی درسی رو کنسل کرده اند
.
that show was cancelled two years ago
اون سریال دو سال پیش کنسل شد
.
plan is canceled
برنامه کنسل شده
.
he said you canceled your appointment again
گفت که دوباره وقت پزشکیت را کنسل کردی
.
all right. I make the call, but cancel the dinner. I have a class
باشه تماس میگیرم ولی شام را کنسل کن کلاس دارم