مکالمه ایی بسیار مفید و ارزنده در انگلیسی همراه با اصطلاحات جالب و عالی در انگلیسی
.
Meet the target
یک اصطلاح؛ به معنی به هدف رسیدن و هدف را زدن و به آن نقطه مورد انتظار دستیابیدن/ تارگت را زدن
A:Do you meet your target this month?
آیا این ماه به هدف تعیین شده ات رسیدی؟/ تارگت رو زدی؟
.
B:Yes, thanks God, I can meet the target. But I wonder with Janice. She never meets he target.
آره خدا رو شکر، تونستم تارگت رو بزنم، اما در مورد جنیس متعجب ام او هیچوقت نمیتونه تارگت رو بزنه
.
A:Janice?? She is still very young. I don’t think that she can work here for a long time.
جنیس؟ او هنوز خیلی جوان است. فکر نکنم که بتونه اینجا مدت زیادی کار کنه
.
B:Why? By the way, how old is she actually?
چرا؟ به هر حال/درضمن، چند سالشه دقیقا؟
.
A:She is working, right? so she must be mature. She’s already 24 years old.
او داره کار میکنه، درسته؟ پس باید عاقل باشه. او در حال حاضر 24 سالش است.
.
B:But she is still childish. She is also often sensitive.
اما او هنوز بچه طوری است، همچنین اغلب حساس است
.
A:Age has nothing to do with maturity. She should realize that she works.
سن ربطی به عاقل بودن نداره، او باید بفهمه که داره کار میکنه
.
B:Perhaps she doesn't like the job.
ممکنه که او کار رو دوست نداره
.
A:If she doesn't like the job, she must find another job.
اگر او کار رو دوست نداره باید یک کار دیگه پیدا کنه
.
B:She’s trying to get another job, but mostly they offered small salary.
او داره سعی میکنه که کار دیگه ایی پیدا کنه، ام بیشتر آنها حقوق کمی رو پیشنهاد میدهند
.
A:Whatever the job, if she never does the job by heart, it won’t be an enjoyable job. Working is not just about the money, is it?
کار هر چه که باشه، اگر او کار رو با میل/از روی میل و رغبل/دلی انجام نده، آن کار لذتبخش نخواهد بود. کار کردن فقط پول که نیست، آیا فقط پوله؟
.
B:I agree with you.
با تو موافقم.