اصطلاحات و عبارات رایج در انگلیسی / Terms and phrases common in English
اصطلاحات و عبارات رایج در انگلیسی
24/7 Twenty four seven
All the time
این اصطلاح به معنی همیشه و در همه حال می باشد. منظور از 24 همان 24 ساعت شبانه روز و 7 همان 7 روز هفته می باشد.
Jack watches TV 24/7 .
جک همیشه در حال تماشای تلویزیون می باشد
Average Joe
این اصطلاح برای افراد عادی و معمولی که مانند بقیه می باشد استفاده می شود.
That man is an average Joe, he likes soccer and hates to cook.
آن مرد یک آدم معمولی مانند بقیه می باشد و فوتبال را دوست دارد و از آشپزی متنفر است.
All ears
Listening carefully
با دقت و حواس جمع گوش دادن
I was all ears as he started telling the story.
وقتی او شروع به گفتن ماجرا کرد، من با دقت در حال گوش دادن بودم
All-nighter
شب بیداری -تمام شب را بیدار ماندن برای کاری مانند درس خواندن
A study or work session that goes through the night
I pulled an all-nighter to study for my math exam.
من شب بیداری کشیدم تا برای امتحان ریاضی بخوانم
*** توجه کنید برای این کلمه فعل pull استفاده می شود
At the end of your rope
به آخر خط رسیدن
To be out of options or alternative courses of action; to be stuck in a bad situation.
I'm at the end of my rope -- I lost my job, my car died, and I don't have any money in the bank.
من به آخر خط رسیدم...شغلم را از دست دادم، ماشینم خراب شد و هیچ پولی در بانک ندارم.
Basket case
Crazy; hopelessly broken down
عقل خود را از دست دادن -بیچاره شدن-به درد نخوردن
The corporation was such a basket case that the owners had to shut it down.
شرکت به قدری بدرد نخور بود که صاحبانش مجبور شدند آن را تعطیل کنند.
Catch some Z's
To get some sleep, to nap
چرت زدن ، خوابیدن
I think I'll stay home tonight and catch some z's.
فکر کنم امشب خانه بمانم و کمی بخوابم.
Cold feat
Loss of courage, fear
ترسیدن، دلهره داشتن
The investors got cold feet and called off the deal.
سرمایه داران ترسیدن و قرارداد را منتفی کردند.
Cut the deal
To make an agreement.
قرار دادن بستن
The investors cut the deal with that company
سرمایه داران با آن شرکت قرارداد بستند
Dressed to kill
شیک پوشی
Wearing fashionable clothes
She is really dressed to kill, everybody is looking at her.
او واقعا شیک پوشیده است، همه به او نگاه می کنند
Fall for
گول خوردن /عاشق کسی یا چیزی شدن
To develop intense feelings for someone
To be fooled/ To believe a false story
I fell for that advertisement
من گول آن تبلیغات رو خوردم.
Five 'O clock shadow
facial stubble
ته ریش مردها که در ساعات آخر روز بیشتر می شود/ ته ریش
Even though he shaves every morning, he gets a five 'O clock shadow by lunchtime
با اینکه او هر روز صبح اصلاح می کند، باز تا زمان ناهار ته ریش دارد
Fuzz
The police
پلیس
He was afraid the fuzz would catch him after he robbed that lady.
او می ترسید که پلیس او را که از آن زن دزدی کرده بود دستگیر کند
Go bananas
To lose control
To go crazy
به خاطر خشم کنترل خود را از دست دادن/ دیوانه شدن
Joe went bananas when he found out that he was not going to get a raise.
جو وقتی فهمید که قرار نیست ترفیع بگیرد حسابی از کوره در رفت
Goner
Someone who is dead or is going to die soon, something that is ruined
کسی که مرده و یا در حال مرگ می باشد، خراب شدن
That website is a goner.
آن سایت بی مصرف است.
Grass
Marijuana, a plant that is smoked
ماری جوانا یا هر گیاه مخدر دیگر
A lot of criminals love to smoke grass
خیلی از خلافکاران به کشیدن ماری جوانا علاقه دارند
Green thumb
Marijuana, a plant that is smoked
استعداد و توانایی برای باغبانی و یا نگهداری از گیاهان
Look at Tina's amazing garden, she sure has a green thumb.
باغچه فوق العاده تینا را ببین، او واقعا در باغبانی مهارت دارد.
has-been
Someone who is no longer successful or popular
کسی که دیگر مشهور نیست و یا در کار خود مهارت ندارد
He used to sing in that band, but now he's a has-been, working as a waiter.
او قبلا خواننده آن گروه موسیقی بود ولی الان دیگر مشهور نیست و به عنوان یک پیشخدمت کار میکند
Have a screw loose
To be a little bit crazy or not acting normally
دیوانه بودن و یا نورمال و عادی رفتار نکردن
Ever since Jim's mother died, he has had a screw loose.
از وقتی که مادر جیم فوت کرده، او کمی عقل خود را از دست داده است.
Hit the road
To leave, to go home
رفتن، راهی شدن، به خانه برگشتن
It's getting late, I should hit the road
دیگه دیر شده است، بهتر است من به خانه برگردم
Hole in the wall
A small, simple place like a restaurant or a shop.
مکانی کوچک و یا مغازه ای ساده مانند مغازه های زیرپله ای
My favorite Italian restaurant is just a hole in the wall, but the food is excellent.
رستوران ایتالیایی مورد علاقه من جای خیلی ساده ای است ولی غذایش عالی
Homey
A good friend
یک دوست خوب و صمیمی
Jack is my homey, I've known him for over ten years
جک دوست صمیمی من است، من او را بیش از ده سال است که می شناسم
Hype
Loud advertisement and promotion for something
سر و صدا و تبلیغ زیاد برای چیزی
The new movie is getting a lot of hype
فیلم جدید سر وصدای زیادی به پا کرده
In someone's hair
Constantly annoying and bothering someone
اذیت و آزار کردن
My little sister is always getting in my hair
خواهر کوچکم همیشه در حال اذیت کردن است
Jane Doe
A unidentified woman, a typical American woman
زنی ناشناس، زنی که نمونه یک زن معمول آمریکایی می باشد
The police found Jane Doe in the back of a car.
پلیس یک زن ناشناس را پشت ماشینی پیدا کرد
Jump ship
To leave your job
کار و شغل خود را ول کردن
When the company announced that it is losing money, many of its employees jumped ship.
وقتی شرکت اطلاع داد که در حال از دست دادن پول است، بسیاری از کارمندانش کار خود را ول کردند.
Junk food
Food that has no or little nutrition value.
غذای حاضری و یا تنقلات
If you want to lose wait, you need to stop eating junk food.
اگه می خواهی وزن کم کنی، بهتر است از خوردن تنقلات صرف نظر کنی.
know-it-all
A person who thinks they know everything
کسی که فکر می کند همه چیز را می داند
Jane is a know-it-all.
جین فکر می کند همه چیز را می داند.
No-brainer
Something that is perfectly obvious, Very easy to do, requiring no or little effort
کاری ساده که نیاز به فکر و یا زمان ندارد، امری بدیهی
Closing that store was a no-brainer, it did not have any profit
بستن آن مغازه امری بدیهی بود چون هیچ سود نداشت
On cloud nine
To be extremely happy.
بسیار خوشحال و شاد بودن، از خوشحالی بال در آوردن
I was on could nine when I got the promotion
وقتی ترفیع گرفتم، حسابی خوشحال شده بود
The girl was born. We looked at it as companions of the Prophet, was drawn in the face. The Prophet said to them: We Ryhanh you to fast, Ashmha and Rzqha Ali's what gets you? Why become distressed? The flower girl sticks her day also feel that smacks of God. (Palmer Alakhlaq- Page 219)