Get married to somebody
Get married in (place)
اشاره به ازدواج در یک محل مثلا تالار؛ باغ؛ کلیسا ، شهر...
We got married in church
ما توی کلیسا ازدواج کردیم
I got married in Hawaii
من در هاوایی ازدواج کردم
...........................
Get married with sb
ازدواج دو زوج مثلا در دوجای متفاوت ؛ اما همزمان؛ مثلا در یک روز
I got married with john
اون روزی که جان ازدواج کرد؛ من هم همون روز ازدواج کردم / من همزمان با جان؛ ازدواج کردم
..
و یا برای توصیف مراسم ازدواج با استفاده از یک صفت مثلا شکوه و قشنگی مراسم ازدواج
They were married with great ceremony
اونها با جشن عالی ازدواج کردند
برای روشن تر شدن موضوع به این جمله دقت کنید:
Mary's married to Tom - she got married to him last year. A priest married them. They were married with great ceremony.They married with Helenand Peter
ماری با تام ازدواج کرد-او پارسال با تام ازدواج کرد-یه کشیش آنها را مزدوج کرد-آنها با جشن عالی ازدواج کردند- آنها همزمان با هلن و پیتر؛ ازدواج کردند
...........................
Be married for (+ time) برای اشاره به مدت زمانی که از ازدواجتون میگذره
I am married Sam for 3 years
من3 ساله که با سم ازدواج کرده ام
I got married for a long time
من خیلی وقته که ازدواج کردم
I got married for 500years
من 500ساله که ازدواج کرده ام
...........................
Be married to sth
ازدواج کردن با چیزی مثلا یک فعالیت و وقت نداشتن برای کارهای دیگه و علاقه نداشتن به انجام کارهای دیگه
در پارسی هم با کنایه میگیم؛ طرف با ماشینش عروسی کرده؛ مثلا زندگی اش شده ماشینش و به چیز دیگه ای اهمیت نمیده
یا میگیم طرف با کارش ازدواج کرده
You are married to your car
تو با ماشینت ازدواج کردی/ همش به ماشینت میرسی و به کارهای دیگه اهمیت نمیدی