پورتال جامع آموزش زبان انگلیسی Learn English Online

English language learning website
پورتال جدید آموزش زبان انگلیسی
پیوندها
طبقه بندی موضوعی

۴۶ مطلب با موضوع «Phrasal Verbs» ثبت شده است

مکالمه ایی بسیار مفید و ارزنده در انگلیسی همراه با اصطلاحات جالب و عالی در انگلیسی
.
Meet the target
یک اصطلاح؛ به معنی به هدف رسیدن و هدف را زدن و به آن نقطه مورد انتظار دستیابیدن/ تارگت را زدن
.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۶ ، ۱۹:۱۵
پنجشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۶، ۰۶:۰۸ ب.ظ

happybirthday

پیامهای تبریک تولد انگلیسی


 


1-A birthday is the most special day in one’s life-Enjoy it to the fullest.


 


2-The sun is shining more brightly today as a way to wish you happy birthday.


 


3-I wish you an outstanding and fabulous birthday.


 


4-Happy birthday to the most wonderful person on earth!


 


5-Let this day be full of joy and celebration.


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۶ ، ۱۸:۰۸
سه شنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۶، ۰۷:۰۳ ب.ظ

صحبت در مورد زمان در انگلیسی Talking About Time In English

صحبت در مورد زمان در انگلیسی Talking About Time In English

.

What time is it?

ساعت چند است؟

.

What’s the time?

ساعت چند است؟

.

Could you tell me the time?

میشه زمان را به من بگویی؟

.

Do you know what time it is?

میدانی ساعت چند است؟

.

How long have you been waiting?

چه مدت است که منتظری؟

.

Do you have free time this afternoon?

آیا امروز بعد از ظهر وقت داری؟

.

What time can we meet?

چه موقع میتوانیم همدیگر را ببینیم؟

.

What should we do to kill time?

برای تلف کردن وقت چه کاری میتوانیم بکنیم؟

.

It’s ten o’clock.

ساعت ده است

.

It’s midnight.

نیمه شب است

.

It’s 6 A.M now.

الان ساعت شش صبح است

.

See you at 8 P.M.

ساعت هشت بعداز ظهر می بینمت

.

I can’t tell you exactly what time we will arrive.

نمیتوانم به تو بگویم که دقیقا" چه زمانی خواهیم رسید

.

It’s too late now.

الان خیلی دیر است

.

My watch is stopped.

ساعتم خوابیده است

.

My watch is slow.

ساعتم کند کار میکند

.

Don’t waste your time doing nothing.

وقت خود را با کاری انجام ندادن تلف نکن

.

I didn’t think it was so late.

فکر نمیکردم دیر باشد

.

We have plenty of time.

خیلی وقت داریم

.

Give me a little more time.

کمی بیشتر به من وقت بده

.

It’s time to leave.

وقت رفتن است

.

It’s almost time to go home.

تقریبا" زمان رفتن به خانه است

.

Time went by so fast.

زمان خیلی سریع میگذرد

.

The supermarket opens at 9 a.m.

سوپرمارکت ساعت نه صبح باز میشود

.

The class starts at 8 in the morning

کلاس ساعت هشت صبح شروع میشود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۶ ، ۱۹:۰۳
جمعه, ۱۰ دی ۱۳۹۵، ۰۹:۱۰ ب.ظ

خداحافظی در انگلیسی

عبارت ها و اصطلاحات، هنگام خداحافظی در انگلیسی

.

Good bye

خداحافظ

این رو که همه میدونند

.

Bye

خداحافظ

این رو هم که همه میدونند، مخفف بالایی است.

.

see you

به امید دیدار/ می بینمت

.

see you later

بعدا" می بینمت

.

see you tomorrow

به امید دیدار تا فردا

اینکه گفته می شود " به امید دیدار تا فردا " و یا "تا بعد" به این معنی نیست که شما حتماً او را فردا می بینید این صرفاً یک اصطلاح است که در هنگام خداحافظی گفته می شود.

.

take care

مواظب (خودت) باش

.

bye for now

فعلا خداحافظ

.

Good night

شب خوش

خداحافظی به هنگام رفتن به رختخواب

.

Have fun

خوش بگذره

.

Have a nice day / Have a good one

روز خوشی داشته باشید ( خوش بگذره )

.

So long

خداحافظ، بامید دیدار

.

Farewell

بدرود.... / الوداع و ...

خیلی رسمی و با کلاس و احساسی و عشقولانه، موقع دور شدن از عشق و اونکه دوستش داریم.

.

See you next time

دفعه بعدی میبینمت.

.

Later!

خیلی خودمانی و غیر رسمی، مخفف See you later

.

catch you later/Talk to you later.

بعدا باهات حرف خواهم زد/ بعدا" میگیرمت/ ارتباط خواهیم داشت

.

Have a great day

روز عالی داشته باشید

.

در جواب این دو مورد اخری می توان اینگونه بیان کرد :

you too = شما هم همینطور ( و همچنین )

.

Ta Ta for now = فعلاٌ خداحافظ - در انگلیسی بریتانیایی

.

Adios

از اسپانیایی وارد شده، خیلی ها استفاده میکنند، مثلا" بین رفیق ها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۵ ، ۲۱:۱۰
پنجشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۵، ۰۸:۰۴ ب.ظ

نکته در مورد استفاده از آپاستروفی وS در انگلیسی

نکته در مورد استفاده از آپاستروفی وS در انگلیسی
.


's:

برای نشان دادن مالکیت در اسم های مفرد به کار میره:
مثال:
We had a party at Mori's house.
ما در خانه‌ی موری میهمانی داشتیم
.
Michael drove his friend’s car.
مایکل ماشین دوستش را راند
.


s'


در اسمهای جمع که به es ختم میشوند کاربرد دارد
مثال:
This is my parents’ house.
این خانه ی والدین من است.
Those are ladies’ shoes.
آنها کفش زنانه هستند
.
و در مورد اسم هایی که به es ختم نمیشوند، از 's استفاده میکنیم:
مثال:
These are men’s shoes.
اینها کفش مردانه اند.
.
Children’s clothes are very expensive.
لباسهای بچگانه بسیار گرانند.
.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۵ ، ۲۰:۰۴
پنجشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ب.ظ

لغت ها و کلمات برای انواع دزد در انگلیسی

لغت ها و کلمات برای انواع دزد در انگلیسی


words for all sorts of thieves in english

.
Robber
a person who robs the bank
کسی که بانک را می زند. (بیشتر برای سارق بانک به کار میرود)
.
Thief
a person who steals something from somebody
کسی که چیزی را از شخصی می دزدد. (دزد)
.
Burglar
a person who steals something from home
کسی که از خانه ای دزدی میکند.
.
Kidnapper & Abductor
a person who kidnaps a kid or a person
آدم ربا یا بچه ربا
.
Pickpocket
a person who steals money from your pocket
جیب بر
.
Hijacker
a person who hijacks a plane
هواپیما ربا .

Carjacker
a person who Carjacks / steals a car
سارق اتومبیل
.
Joyrider
Someone who steals a car and drives it in a fast and dangerous way for fun.
ماشین دزد (کسی که ماشین را بطور تفننی و برای خوشگذرانی و تفریح میدزدد)
.
Shoplifter
a person who steals something from a shop
کسی که از مغازه دزدی میکند
.
Plagiarist & Pirate
a person who uses another person's words, ideas, or work and pretends they are their own.
سارق ادبی (کسی که مطالب و آثار دیگران را به نام خود ثبت میکند)
.
Mugger
someone who attacks people in a public place and robs them.
کسی که زورگیری (خفت گیری) میکند.
.
Smuggler
someone who takes something illegally from one country to another.
قاچاقچی
.
Bandit
someone who robs people, especially one of a group of people who attack travellers.
راهزن
.
Pirate
someone who sails on the seas, attacking other boats and stealing things from them.
دزد دریایی
.
Looter & Plunderer
someone who breaks into shops or homes and steals things, after there has been a natural disaster, a war, or a violent protest.
غارتگر
.
Poacher
someone who illegally catches or shoots animals, birds, or fish, especially on private land without permission.
شکارچی غیر قانونی (کسی که بطور غیر قانونی حیوانات را بخاطر پوست، عاج و غیره شکار میکند )

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۵ ، ۲۰:۰۰

پیشوندهایی که نشان دهنده زمان و ترتیب است در انگلیسی


١. پیشوند ex : به معنای پیشین؛ اولین است. به همراه اسامی بکار میرود. مانند:

ex-president, ex-husband.


٢. پیشوند fore : به معنای پیشین؛ قبلی است. به همراه فعل و اسم بکار میرود. مانند:

foretell, forewarn, foreshadow, foreknowledge, foretaste.


٣. پیشوند post : به معنای پس از؛ بعد است. به همراه اسم و صفت بکار میرود. مانند:

post-war, post-election, post-classical.


٤. پیشوند pre : به معنای قبل از است. به همراه اسم و صفت بکار میرود. مانند:

pre-war, pre-school, pre-marital.


٥. پیشوند re : به معنای دوباره است. به همراه فعل و اسم بکار میرود. مانند:

rebuild, reclaim, re-use, re-evaluate, re-analysis, renew

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۵۳

چند جمله کاربردی با هر چند وقت یکبار؟ How often…? در انگلیسی
.
How often do you exercise?
چند وقت یکبار تمرین میکنی؟
.
How often do you change your password?
چند وقت یکبار پسوردت رو عوض میکنی؟
.
How often do you help out at school?
هر چند وقت یکبار در فعالیتهای مدرسه کمک میکنی؟
.
How often do you listen to your MP3 player?
هر چند وقت یکبار از پخش کننده Mp3 ات استفاده میکنی؟
.
How often do you need to go to the dentist?
هر چند وقت یکبار لازم داری که به دندانپزشکی بری؟
.
How often do you receive your magazine in the mail?
هر چند وقت یکبار مجله ات رو در صندوق ات دریافت میکنی؟
.
How often do you report to your supervisor?
هر چند وقت یکبار به سرپرست ات گزارش میدهی؟
.
How often do you stretch before working out?
هر چند وقت یکبار قبل از تمرین بیرون حرکات کششی انجام میدی؟
.
How often do you talk to your parents?
هر چند وقت یکبار با والدین ات حرف میزنی؟
.
How often do you travel?
هر چند وقت یکبار به سفر میری؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۲۰
سه شنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ب.ظ

چند تا عبارت مختلف با keen در انگلیسی

چند تا عبارت مختلف با keen در انگلیسی
.
A keen knife
چاقوی تیز
.
A keen wind
باد سخت
.
A keen slap
سیلی جانانه
.
A keen scent
بوی تند
.
A keen desire
میل شدید
.
A keen dread
ترس عمیق
.
Keen questions
سئوالاتی حاکی از هوشمندی/ سوال ریز
.
A Keen eyesight
دید قوی/ تیزبینی
.
Keen sarcasm
طعنه تند یا نیشدار / کنایه نیشدار
.
A keen sense of guilt
حس آزار دهنده گناه/ عذاب وجدان
.
A high keen sound
صدای بلند و تیز
.
A keen swimmer
شناگر مشتاق
.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۰۰
جمعه, ۸ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۲۹ ب.ظ

عبارتهایی برای روحیه دادن در انگلیسی

عبارتهایی برای روحیه دادن در انگلیسی

Cheer up! / Chin up!
غمت نباشه- شاد باش دیگه

Smile!
بخند دیگه

It's not the end of the world.
دنیا که به آخر نرسیده


Worse things happen at sea.
ممکن بود بدتر از اینا باشه


Look on the bright side.......
جنبه مثبت قضیه رونگاه کن.نیمه پر لیوان رو ببین


Every cloud (has a silver lining).
پایان شب سیه سپید است


Practice makes perfect.
با تمرین درست میشه  


There are plenty more fish in the sea.
قحطی ادم که نیومده( در شکست عشقی )


Lighten up!
انقدر اخم نکن. یکم شاد باش


There's no use crying over spilt milk.
کاریه که شده بیخیال دیگه..اب رفته بجوی باز نگردد

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۲۹