پورتال جامع آموزش زبان انگلیسی Learn English Online

English language learning website
پورتال جدید آموزش زبان انگلیسی
پیوندها
طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است

سوالاتی که در مصاحبه کاری انگلیسی می پرسند همراه با پاسخ

How would you describe yourself?
شما چطور خودت رو شرح میدی؟
.
What are your strengths / positive traits?
نقاط قوت شما چیست؟/ ویژگی مثبت؟
.
Why should we hire you?
چرا ما باید شما رو استخدام کنیم؟
.
در پاسخ میتونید بگید:
I consider myself hardworking / reliable / dependable / helpful / outgoing / organised / honest/ cooperative
من خودم رو سختکوش/ قابل اطمینان/ قابل اعتماد/ مفید/ فعال/ منظم/ صادق/ همکاری کننده میدانم
.
I’m a team-player / an experienced team-leader / a seasoned (experienced) professional / a dedicated worker.
من یک کارگروهی کننده/ مدیر مجرب تیم/ حرفه ایی زبده/ کارگر اختصاصی هستم
.
I’m good at  dealing with people / handling stress.
من در مواجهه با افراد/ هندل کردن سترس خوب ام
.
I pay attention to details.
من به جزئیات توجه میکنم
.
I understand my customers’ needs.
من نیاز مشتریانم را میدانم
.
I learn quickly
من سریع یاد میگیرم
.
I love challenges
من چالش رو دوست دارم
و .....
—------------------
بعد ممکنه از شما بپرسند:
What kind of qualifications do you have?
چه نوع مهارتهای فنی/شایستگى هایی دارید؟
.
I graduated in IT from the University of London.
من در رشته آی تی از دانشگاه لندن فارغ التحصیل شده ام
.
I hold a master’s degree (MA) / a bachelor’s degree (BA) in Modern Languages from the University of New York.
من فوق لیسانس/ لیسانس در رشته زبانهای مدرن از دانشگاه نیویورک دارم
.
I took a one year accounting training program at Oxford College.
من دوره یکساله حسابداری رو در کالج آکسفورد گذرانده ام
.
I haven’t done any formal training for this job, but I have worked
in similar positions and have ten years of experience in this field.
من هیچ دوره رسمی برای این شغل رو نگذرانده ام، اما در جایگاه مشابه کار کرده ام و 10 سال در این رشته تجربه دارم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۷ ، ۱۸:۵۵
سه شنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۷، ۰۸:۲۰ ب.ظ

روی اعصاب یا مخ فردی رفتن در انگلیسی

روی اعصاب یا مخ فردی رفتن  در انگلیسی
Get on someone's nerves 
.
مثالها:
My younger sister gets on my nerves.
خواهر کوچیکه ام میره رو اعصابم.
.
You're beginning to get on my nerves.
داری (شروع میکنی) میری رو اعصابمم هاااا
.
The noise those children make gets on my nerves.
صدایی که اون بچه ها در میاردند میره روی اعصابم
.
His whining is getting on my nerves.
ناله اش داره میره روی اعصابم.
.
Boisterous children get on my nerves.
بچه های بی تربیت میرن رو اعصابم
.
Will you please stop doing that?  It's getting on my nerves.
میشه دیکه این کار رو نکنی/ میشه تمومش کنی؟
داره میره رو اعصابم
.
The telephone hadn't stopped ringing all morning and it was starting to grate on my nerves.
تلفن از صبح یکسره داره زنگ میزنه و شروع کرده رفته رو مخ من.
.
Sometimes watching TV really gets on my nerves because of all the commercials.
بعضی وقتها تلویزیون دیدن به خاطر تبلیغاتش میره رو اعصابم
.
There's an insect buzzing around in my bedroom tonight, and it's really getting on my nerves.
امشب یک حشره داره دور و بر تخت من ویز ویز میکنه و واقعا" رو اعصابه


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۷ ، ۲۰:۲۰

چند تا عبارت در مورد کنسل کردن و کنسل شدن در انگلیسی

.
our abort recommendation was contravened
اجبار ما بر سر کنسل کردن عملیات نقض شد
.
maybe we could talk this guy Glick into cancelling the rededication ceremony
شاید بتونیم با این یارو گلیک در مورد کنسل کردن مراسم تقدیم مجدد صحبت کنیم
.
I got a newsflash for you. your flights been canceled
یه خبر(داغ) برات دارم. پروازت کنسل شده
.
I'm in Chicago. I came for a meeting, but it was canceled
من تو شیکاگو هستم ، من برای یک جلسه اومده بودم که کنسل شد
.
in addition, as long as the criminal is at large, recess is canceled
در اضافه ، تا موقعی که گناهکار پیدا نشده تعصیلات کنسل میشن
.
all right, well, I'm going to call everybody and cancel
خیلی خوب ، من میخوام به همه زنگ بزنم و مهمونی را کنسل کنم
.
this war may even be cancelled
این جنگ حتی میتونه کنسل هم بشه
.
I'm sorry, that was my mom. I'm gonna have to cancel
معذرت میخوام ، مامانم بود من باید برنامه رو کنسل کنم
.
you know what else I'm canceling
میدونی دیگه چی را میخوام کنسل کنم
.
we would like you to cancel the ceremony
ما دوست داریم مراسم کنسل بشه
.
you should also be aware we have an abort recommendation
باید بدونین که احتمال کنسل شدن کل عملیات وجود داره
.
so why would you turn it down?
چرا میخوای اونو کنسل کنی؟
.
cancels the operation this morning
جراحی امروز ت رو کنسل میکنیم
.
and Ms. Summerfield canceled her 8 shiatsu
و خانم سامرفیلد هم ماساژ شیاتسو ساعت 8 رو کنسل کرده
.
criteria is not met. recommend abort. we have an abort recommendation
پیش بینی هامون درست نبود باید کنسل کنیم
.
the secretary will disavow all knowledge of your actions
ماموریت شما کنسل خواهد بود
.
I'm in Chicago. I came for a meeting, but it was canceled
شیکاگو ام واسه یه قرار اومدم اما کنسل شد
.
I think we should cancel the operation
فکر کنم باید عملیات را کنسل کنیم
.
l'm going to cancel the rest of my appointments for today
من می‌رم که بقیه قرارهای امروزم‌ و کنسل کنم
.
the king has cancelled all the regular study meetings
عالیجناب ، تمام جلسات عادی درسی رو کنسل کرده اند
.
that show was cancelled two years ago
اون سریال دو سال پیش کنسل شد
.
plan is canceled
برنامه کنسل شده
.
he said you canceled your appointment again
گفت که دوباره وقت پزشکیت را کنسل کردی
.
all right. I make the call, but cancel the dinner. I have a class
باشه تماس میگیرم ولی شام را کنسل کن کلاس دارم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۷ ، ۱۶:۱۶

هزار ۱۰۰۰ کلمه پرکاربرد زبان انگلیسی با معنی

                                                              This is a list of the 1,000 most commonly English words.

شماره معنی فارسی
 English Word
۱ عنوان as
۲ من I
۳ خود his
۴ که that
۵ او he
۶ بود was
۷ برای for
۸ در on
۹ هستیم are
۱۰ با with
۱۱ آنها they
۱۲ بودن be
۱۳ در at
۱۴ یک one
۱۵ دارند have
۱۶ این this
۱۷ از from
۱۸ توسط by
۱۹ داغ hot
۲۰ کلمه word
۲۱ اما but
۲۲ چه what
۲۳ برخی از some
۲۴ است is
۲۵ آن it
۲۶ شما you
۲۷ و یا or
۲۸ حال had
۲۹ تر the
۳۰ از of
۳۱ به to
۳۲ و and
۳۳ دست a
۳۴ در in
۳۵ ما we
۳۶ می توانید can
۳۷ از out
۳۸ دیگر other
۳۹ بود were
۴۰ که which
۴۱ انجام do
۴۲ شان their
۴۳ زمان time
۴۴ اگر if
۴۵ خواهد شد will
۴۶ چگونه how
۴۷ گفت: said
۴۸ پا an
۴۹ هر each
۵۰ بگو tell
۵۱ میکند does
۵۲ مجموعه set
۵۳ سه three
۵۴ می خواهم want
۵۵ هوا air
۵۶ به خوبی well
۵۷ همچنین also
۵۸ بازی play
۵۹ کوچک small
۶۰ پایان end
۶۱ قرار دادن put
۶۲ خانه home
۶۳ بهعنوان read
۶۴ دست hand
۶۵ بندر port
۶۶ بزرگ large
۶۷ طلسم spell
۶۸ اضافه add
۶۹ حتی even
۷۰ زمین land
۷۱ اینجا here
۷۲ باید must
۷۳ بزرگ big
۷۴ بالا high
۷۵ از جمله such
۷۶ به دنبال follow
۷۷ عمل act
۷۸ به همین دلیل why
۷۹ بپرسید ask
۸۰ مردها men
۸۱ تغییر change
۸۲ رفت went
۸۳ نور light
۸۴ نوع kind
۸۵ خاموش off
۸۶ نیاز need
۸۷ خانه house
۸۸ تصویر picture
۸۹ سعی کنید try
۹۰ ما us
۹۱ دوباره again
۹۲ حیوانات animal
۹۳ نقطه point
۹۴ مادر mother
۹۵ جهان world
۹۶ در نزدیکی near
۹۷ ساخت build
۹۸ خود self
۹۹ زمین earth
۱۰۰ پدر father
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۱۵